اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

لیوان !

سایه من : 

یه لیوان بردار، پرتش کن تو دیوار ،چی شد؟!

دیدی؟...

شکست؟!.

حالا بهش بگو معذرت میخوام...

بگو غلط کردم...

چی شد ؟!

درست شد؟؟

پس بفهم وقتی دلی هم میشکنه دیگه درست بشو نیست...

اینو با همه اوناییم که راحت دل میشکنن...



نوشته شده توسط محمد فدردی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

و من میترسم از ترس ...
که ترسی را در من بترساند ...
که ترسیدنش ترسهای گذشته من شود ...
که نترسیدنش هم باعث ترسیدن
در آینده من ...
پس میترسم که بترسم ...
و حتی میترسم که نترسم ...
و این ترسیست ترسیدنی میان ترسهایم ...

طبقه بندی موضوعی

سایه من : 

یه لیوان بردار، پرتش کن تو دیوار ،چی شد؟!

دیدی؟...

شکست؟!.

حالا بهش بگو معذرت میخوام...

بگو غلط کردم...

چی شد ؟!

درست شد؟؟

پس بفهم وقتی دلی هم میشکنه دیگه درست بشو نیست...

اینو با همه اوناییم که راحت دل میشکنن...

محمد فدردی

نظرات  (۲)

واقعا عالی بود کل وبتون سلامت باشین و تندرست
پاسخ:
ممنونم دوست عزیز
شیشه‌ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
این شقایق با نگاهی سرد، پرپر می‌شود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی