ماه من ...
امروز بعد از رقصیدن با تو ...
از تو فرا گرفتم ...
عشق ...
رقصیدن به ساز کسی نیست ...!
یک رقص دو نفره است ...
گاهی ...
گامی به عقب ...
گاهی ...
گامی به جلو ...
اگر بخواهم تنها برقصم و یا تو را برقصانم ...
عشق دیگر میانمان نیست ...!
خودخواهی ست ...
و اگر" تو " بزنی و " من " تنها به ساز تو برقصم ...
دلقکی بیش نیستم ...
عشق به تو ...
رقصی در آغوش هم
در کنار هم ...
با هم ...
و برای هم است...
راستی ...
رقص دو نفره ی " عشق " را هم ...
تو امروز با نگاهت بعد از پرسش من از عشق یادم دادی ...!