اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

شمارش !

در برابر آینه ایستاده ام ...

و دردهایم را میشمارم ...

یک : چشمانم خیس است .

دو : پدری بیمار دارم که بیماریش را پنهان میکند برای ...

سه : کودکی مریض میشناسم که بر بالینش نشسته ام و دعا میکنم اگر زنده ماند ...

چهار : خواهرم که ممکن است غم از دست دادن آبستنیش را دعای من باعث شود ...

پنج : مادرم ...

شش : رفیقی که نیامد تا ...

هفت : تو نیستی

هشت : تو نیستی

نه : تو نیستی

ده : تو نیستی

.

.

.

.

.

.

.

نهصد و نود و نه : تو نیستی

هزار : تو نیستی

میبینی ، به تو که میرسم ، اعداد هم دیگر نای شمارش ندارند ...

اما هنوز چشمانم خیس است .



نوشته شده توسط محمد فدردی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

و من میترسم از ترس ...
که ترسی را در من بترساند ...
که ترسیدنش ترسهای گذشته من شود ...
که نترسیدنش هم باعث ترسیدن
در آینده من ...
پس میترسم که بترسم ...
و حتی میترسم که نترسم ...
و این ترسیست ترسیدنی میان ترسهایم ...

طبقه بندی موضوعی

در برابر آینه ایستاده ام ...

و دردهایم را میشمارم ...

یک : چشمانم خیس است .

دو : پدری بیمار دارم که بیماریش را پنهان میکند برای ...

سه : کودکی مریض میشناسم که بر بالینش نشسته ام و دعا میکنم اگر زنده ماند ...

چهار : خواهرم که ممکن است غم از دست دادن آبستنیش را دعای من باعث شود ...

پنج : مادرم ...

شش : رفیقی که نیامد تا ...

هفت : تو نیستی

هشت : تو نیستی

نه : تو نیستی

ده : تو نیستی

.

.

.

.

.

.

.

نهصد و نود و نه : تو نیستی

هزار : تو نیستی

میبینی ، به تو که میرسم ، اعداد هم دیگر نای شمارش ندارند ...

اما هنوز چشمانم خیس است .

محمد فدردی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی