اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

میمیرم !

ماه من ...


نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکنـم می میرم ...

سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم ...

بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست ...

هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم ...

بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد ...

مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم ...

بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا ...

مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم ...

روح ِ برخاسته از من ته ِ این کوچه بایست ...

بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم ...!



نوشته شده توسط محمد فدردی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

و من میترسم از ترس ...
که ترسی را در من بترساند ...
که ترسیدنش ترسهای گذشته من شود ...
که نترسیدنش هم باعث ترسیدن
در آینده من ...
پس میترسم که بترسم ...
و حتی میترسم که نترسم ...
و این ترسیست ترسیدنی میان ترسهایم ...

طبقه بندی موضوعی

ماه من ...


نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکنـم می میرم ...

سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم ...

بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست ...

هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم ...

بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد ...

مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم ...

بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا ...

مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم ...

روح ِ برخاسته از من ته ِ این کوچه بایست ...

بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم ...!

محمد فدردی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی