اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

غمگینم !

همزادم ...

غمگینم ...

مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد ...!

 از تو به خود گفتنم سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …

این روزها ...

 قلبم بوی کافور میدهد ...

 شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …

 من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم ...

امشب هم ...

بالای قبر خود نشسته ام ، زار میزنم ...

چرا هر روز با نیامدنت مرا می کشی ولی خاکم نمیکنی !؟!؟!



نوشته شده توسط محمد فدردی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

و من میترسم از ترس ...
که ترسی را در من بترساند ...
که ترسیدنش ترسهای گذشته من شود ...
که نترسیدنش هم باعث ترسیدن
در آینده من ...
پس میترسم که بترسم ...
و حتی میترسم که نترسم ...
و این ترسیست ترسیدنی میان ترسهایم ...

طبقه بندی موضوعی

همزادم ...

غمگینم ...

مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد ...!

 از تو به خود گفتنم سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …

این روزها ...

 قلبم بوی کافور میدهد ...

 شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …

 من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم ...

امشب هم ...

بالای قبر خود نشسته ام ، زار میزنم ...

چرا هر روز با نیامدنت مرا می کشی ولی خاکم نمیکنی !؟!؟!

محمد فدردی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی