اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

دوری !

گاهی دلم میخواهد بگذارم و بروم ...

بی هر چه آشنا ...

گوشه دوری گمنام ...

حوالی جایی بی اسم ...

دور ...

فرسنگها دور...

سکوت کنم ...

دور بمانم ...

ناگفته بمانم ...

ناشناخته بمانم ...

چله نشین شوم برای تمامی تعبیراتم ...

گیج و گم بمانم در کوچه پس کوچه های افکارشان ...

راز عمیق چشمانشان را ندانم ، نبینم ...

حریمشان را ویران نکنم ...

روح نازکشان را عریان نسازم ...

امن بماند رازهای سرزمین کویر خیالشان ...

لب باز نکنم ...

اهلی نیستند مردمان این دیار ...

میان آنان گم میشوم ، میشکنم ، خورد میشوم ...

نگذارم لب هایم گشوده شود ...

حالا نه ، اینجا نه ... نه ، بانو ، اینجا ، نه ...

روزی شنیده خواهم شد ...

بی آنکه لب باز کنم ، حریمی بشکنم ، بی آنکه شکسته شوم ، بی هیچ سخن ...

همین سکوتم پر از صدا میشود ،پر از معنی ، پر از حرف .... اما ... برای گوشی که شنواست ...

آری روزی شنیده خواهم شد ...

روزی که بهترین دوستم ، دشمنم باشد ...



نوشته شده توسط محمد فدردی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اعترافات عجیب ذهن من

"نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن" توماس ولف

و من میترسم از ترس ...
که ترسی را در من بترساند ...
که ترسیدنش ترسهای گذشته من شود ...
که نترسیدنش هم باعث ترسیدن
در آینده من ...
پس میترسم که بترسم ...
و حتی میترسم که نترسم ...
و این ترسیست ترسیدنی میان ترسهایم ...

طبقه بندی موضوعی

گاهی دلم میخواهد بگذارم و بروم ...

بی هر چه آشنا ...

گوشه دوری گمنام ...

حوالی جایی بی اسم ...

دور ...

فرسنگها دور...

سکوت کنم ...

دور بمانم ...

ناگفته بمانم ...

ناشناخته بمانم ...

چله نشین شوم برای تمامی تعبیراتم ...

گیج و گم بمانم در کوچه پس کوچه های افکارشان ...

راز عمیق چشمانشان را ندانم ، نبینم ...

حریمشان را ویران نکنم ...

روح نازکشان را عریان نسازم ...

امن بماند رازهای سرزمین کویر خیالشان ...

لب باز نکنم ...

اهلی نیستند مردمان این دیار ...

میان آنان گم میشوم ، میشکنم ، خورد میشوم ...

نگذارم لب هایم گشوده شود ...

حالا نه ، اینجا نه ... نه ، بانو ، اینجا ، نه ...

روزی شنیده خواهم شد ...

بی آنکه لب باز کنم ، حریمی بشکنم ، بی آنکه شکسته شوم ، بی هیچ سخن ...

همین سکوتم پر از صدا میشود ،پر از معنی ، پر از حرف .... اما ... برای گوشی که شنواست ...

آری روزی شنیده خواهم شد ...

روزی که بهترین دوستم ، دشمنم باشد ...

محمد فدردی

نظرات  (۱)

۲۵ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۶ مسعود زوارمقدم
...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی