مغزم هنگ کرده است ...
در هنگی مغزی که هنگی مغزی باعث هنگی مغزش شده...
و هنگ کرده ام با مغزی هنگ ...
چون مغزی هنگ ، هنگیش را وام میدهد به مغزه هنگم...
مغزم هنگ کرده است ...
در هنگی مغزی که هنگی مغزی باعث هنگی مغزش شده...
و هنگ کرده ام با مغزی هنگ ...
چون مغزی هنگ ، هنگیش را وام میدهد به مغزه هنگم...
جوابم در بی جوابی جوابهایت جوابیست بی جواب ...
و به دنبال جواب بی جوابیت ...
که جوابت را جواب گوید ...
و جوابی شود برای بیجوابی جوابهایم ...
آواره ی جغد های آواره ام ...
که بر آواری مینشینند و صدایی از سره آوارگی سر میدهد ...
که ای آوارگانه آواره ...
بر آوارگی صدای من تهمت شوم نزنید ...
که آواره را تهمت آوارگی خوش تر است ...
و بعد ناله ای از سر آوارگی ، آوار میکنند بر سرم ...
تقدیم به " جغد آواره"